دلم گرفته با شما هام

کسی اینجا نیست؟

     چرا کسی صدای من و نمی شنوه

اهای یه لحظه هم به حرفای من گوش کنید

میدونم همتون میشنوین ولی نمیخواین که بفهمین درکم کنید

فکر کنم بهتره همیشه گوشه نشین سکوت تنهایی هام باشم

سلام بچه ها دلم امشب بدجور گرفته نمیدونم چرا خاطرات هرگز مارو ترک نمیکنن برعکس آدم های بی وفا...ادما زود خسته میشن ولی خاطرات همیشه موندگارن.

نمیدونم غصه ها درد ها رنج ها و خستگی ها کی میخوان مارو راحت بذارن!

این روزا اسمون دلم سیاه و تاریک شده وقتی چشمام و رو به آسمون میکنم حتی یه ستاره هم نیست که با چشمکش لبخند و به دلم هدیه بده...

فکر کنم حتی مهتابم با من قهر کرده...حس عجیبیه نگاهی به آسمون زندگی

امشب هم میگذره سیاهی آسمون کهکشان همچنان دست به سپیدی میده...آره زمان میگذره بدون هیچ توقفی...منم دنبال پرتوی نوری واسه دل تاریکم هستم!

به امید شبی پر ستاره و روزهایی روشن و زیباتر از دیروز

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:روم , FMCHAT,ir|,اف اچتروم فارسی,چت چت ,چتروم لوکس بلاگ,چت کن,خرید و فروش چترومها,اف ام چت , رز چت , توسط محمد |

 

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :”متشکرم “و از من خداحافظی کرد

.....



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:چت,چترومفارسی,چت روم ایرانی خزر چت,چت کن,چت چت,لوکس بلاگ,خزر چت,بیا تو اف ام چت,رز چت , رز بلاگ , توسط محمد |

در یك روز بزرگ مرد بزرگ روی پل بزرگی ایستاده بود و سینه به دیوار بزرگ پل بزرگ داده بود . نگران ، نگران از تنهایی بزرگ ؛ صدایی كوچك ، سكوت بزرگ او را در هم شكست ؛ پسر كوچكی قناری كوچكی به او داد و پسر كوچك رفت و تنها گفت : آب و غذای قناری كوچك فراموش نشود ، فصل آواز بزرگ قناری نزدیك است . مرد بزرگ چمدان بزرگش و قفس كوچك قناری را بر داشت و دریك خیابان بزرك قدم گذاشت . در كوچك خانۀ بزرگ خویش را باز كرد ؛ قفس كوچك را روی میز بزرگی گذاشت ؛ مرد بزرگ رو به روی قناری كوچك نشست و از قناری كوچك قطعه ای كوچك خواست ؛ آخر زندگی مرد بزرگ ناگهان كوچك شده بود ، رو به خاموشی بزرگی بود . قناری كوچك همچنان در سكوتی بزرگ و مرد در زمانی كوچك . مرد بزرگ به قناری كوچك گفت: از من گریستن بر نمی آید اما التماس كردن می دانم مرد بزرگ كوچك شد و التماس كرد ؛ التماسی بزرگ برای قطعه ای كوچك . قناری كوچك مثل عكس یك قناری مرده در قاب كوچك قفس بود ، با غمی بزرگ ... مرد بزرگ نعرۀ بزرگی كشید ( بخوان ، بخوان ! ای پرندۀ بی ترحم وگر نه تكه تكه ات می كنم ) و مرد بزرگ دست بزرگش را روی قلب كوچكش گذاشت . قلب كوچك مرد بزرگ در  زیر سكوت بزرگ قناری كوچك پیر شد . قلب كوچك مرد بزرگ در آستانۀ ایستادن بود قفس خالی ، قناری مرده و یك سرزمین پر از قناریهای كوچك با دردهای بزرگ و مردان بزرگ با قلبهای كوچك . فصل خواندن قناریهاست  .... قناریهای كوچك آنچنان بزرگ می خوانند كه هیچ بوی تند عطری آنطور در یك فضای كوچك نمی پیچد .............

نظر یادت نره

وقتی تو پشت فرمون باشی بابات کنار دستت امکان داره یه سری قوانین جدید هم به

قوانین راهنمایی اضافه بشه …وقتی بابات نشست پشت فرمون همون قوانین

راهنمایی هم میتونه کنسل بشه!

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

معلمه سر کلاس میگه هرکی خنگه از سر جاش پاشه

یکی از شاگرد ها از جاش پا میشه میگه

آقا به خدا ما خنگ نیستیم پا شدیم شما تنها نمونی !

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.